دارَة خو بِزَن و خو بِرَقصه(خودش ميبره و خودش ميدوزه)بدون مشورت كردن با ديگران كاري را انجام دادن. كنايه از شخص خودرأي و خودمختار است.*** آو اَدرخت نُر اَدِداييترجمه: آب…
دارَة خو بِزَن و خو بِرَقصه
(خودش ميبره و خودش ميدوزه)
بدون مشورت كردن با ديگران كاري را انجام دادن.
كنايه از شخص خودرأي و خودمختار است.
***
آو اَدرخت نُر اَدِدايي
ترجمه: آب به درخت نر (بيثمر) ميدهد.
كنايه از مردي كه زنش نازا است.
***
ريشُش آو اُشبُردِه
ريشش آب برده است.
كنايه از مردي كه چند دختر دارد و صاحب پسري نشده است.
***
وَ زِمي ناز اَكُن.
به زمين ناز ميكند.
كنايه از متكبر بودن است.
***
چُنِ چراغ برق اَند
مثل چراغ زنبوري بود.
قبل از اختراع برق، چراغ زنبوري مورد استفاده بوده است كه با الكل روشن كردهاند
***
چُنِ مُشات مغزي، شَوا متايي
مثل آب نبات مغزدار، او را ليس ميزند.
كنايه از دوست داشتن زياد است.
***
آوه هفت چشمه اُشه
آب هفت چشمه دارد.
كنايه از كسي است كه همه طرف او را شارژ يا تغذيه ميكنند.
***
كُلاش اُشواسِسّه
كلاهش را برداشته است.
كنايه از مژدهدادن به كسي و مژدگاني گرفتن است.