امروز قرار بود بيبي رو ببرم چشم پزشكي تا از چشاش معاينهاي به عمل بياد و بيبي هم دِلنهاده بشه آخه چند روزي بود كه بيبي ميگفت: «تَهِ چَشُم گُل گُل اَبِسّايي» (يعني چشمام تكه تكه ميبيند) نوبت بيبي آخرهاي وقت يعني نزديكيهاي غروب بود و تا اون وقت اصلا…
خر (الاغ)گاهي توي ضربالمثلها، اصطلاحات و كناياتي كه بيبي به كار ميبره، متوجه شدم كه اسامي بعضي از حيوانات خيلي تكرار شده و معناي اونارو برجسته تر ميكرده و گاه به صورت مثبت و گاهي منفي مورد استفاده قرار ميده. بيبي ميگه كه ضربالمثلها به عنوان قسمتي از ادبيات شفاهي…
(حروف الف)اِشْپُت: مبهوت و متعجب – وحشت زدهاِشكَت: غار كوه –مغاره كوهاِشكِل : مشكل – گره كاراَخ و پَخ: آب دهان و بينياَدِل شُلال بُدِه: حرف ناراحت كنندهاي كه بر انسان گران آيد حرفي از كسي به دل گرفتن.اُزُوزو:جوجه تيغياَشو: موجودي خيالي است به هنگام خواب بر روي سينه شخص مينشيند…
بچ نادون، لِك اَبي!معني ظاهري: بچه نادان، لگد مياندازد.حركات و رفتار نامتعارف كودك از روي ناداني است. *** بِچْ، وَ چَش خوار و دِل دوس!بچه با چشم خوار با دل دوست.با بچهات طوري رفتار كن كه ضمن اين كه او را دوست ميداري، اشتباهات او را هم ناديده نگيري و…
يك «نو» بُخو، صد «نو» صدقه خُت آدِه!يك نان بخور، صدتا نان براي خودت صدقه بده. يعني به شكرانه خطري كه از تو رفع شد ( و چيزهايي شبيه به اين) خدا را شكر كن كه سالمي و به آن مصيبت گرفتار نشدي. *** «نون» خُم بخورِم، عيش دلملك برقصِم؟…
كاه گَنَه اَباد مَدِهخاطرات تلخ گذشته را يادآوري كردن. *** پا مَز وَر بو وانا چِلّه مَز كَمو واناتكبر و افاده به خرج دادن. *** اَز كاه ماشَك سبكتر بوئِسآبرويش رفت. *** سِر دَس گيرُم مَبَشمانع كارم مباش *** اَبو وَيس، چَش زير بُكُنهنگام دعوا جاي سلام و عليك را…
كاه گَنَه اَباد مَدِهخاطرات تلخ گذشته را يادآوري كردن. *** پا مَز وَر بو وانا چِلّه مَز كَمو واناتكبر و افاده به خرج دادن. *** اَز كاه ماشَك سبكتر بوئِسآبرويش رفت. *** سِر دَس گيرُم مَبَشمانع كارم مباش *** اَبو وَيس، چَش زير بُكُنهنگام دعوا جاي سلام…
دُلاخشلواري كسيه مانند و گشاد كه در قديم، خانم ها پايين تنه خود را با دامن پيراهن و لباس در آن جا ميدادند(چاقچور) *** دارچَكُلبازي الك دولك. *** تَكَل تَكَلولحظه به لحظه. *** بَل تَه بُشْكخاك بر سرت جملهاي براي اهانت و تحقير اشخاص. *** گُلَتسبدي كه از شاخههاي درخت…
دُلاخشلواري كسيه مانند و گشاد كه در قديم، خانم ها پايين تنه خود را با دامن پيراهن و لباس در آن جا ميدادند(چاقچور) *** دارچَكُلبازي الك دولك. *** تَكَل تَكَلولحظه به لحظه. *** بَل تَه بُشْكخاك بر سرت جملهاي براي اهانت و تحقير اشخاص. *** گُلَتسبدي كه…
بيبي براي شيرين شدن صحبتهايش و تفهيم بيشتر اون به شنونده، هميشه از اصطلاحات و ضربالمثلها و كنايات مختلف استفاده ميكنه و اين ادبيات شفاهي براي بيبي مهمتر از حرفاش ارزشمند و محترماند. ما نيز به احترام بيبي و آبا و اجداد بيبي، به اين نمونه اصطلاحات احترام ميذاريم. *…