بيبي وقتي كه از كسي نام ميبره، خيلي كم اتفاق ميافته كه اونو با نام خانوادگي معرفي كنه، اغلب اونارو با نام پدر يا جدّ پدري يا مادري به مردم ميشناسونه، گاهي واسه اين كه كسي رو بهتر و بيشتر بهت معرفي كنه مجبور ميشه از لقبهاي خاصي كه مردم…
*) «زبو» لالك تتك بكت! (نفريني است)زبانت لال شود.اگر شخصي پشت سر ديگري غيبت كند، او را چنين نفرين ميكنند. *) «زَبوت» اَكلمه لا اله الا الله نِگَرده (نفريني است)(به هنگام مرگ) نتواني شهادتين خود را بگويي.اگر شخصي اهل تهمت زدن باشد، او را چنين نفرين خواهند كرد. *)زَبو، قَپون…
يك زني اكن خاك بر سريك زني انسه تاج بر سر!يك زني ميكند خاك برسر يك زني ميگذارد تاج بر سردر معني اين كه: زناني هستند كه باعث سرافكندگي شوهران خود هستند و زناني نيز باعث افتخار و مباهات شوهران خود ميباشند. **** زنياي مردم، پاشنه در خونه شوهاشو اطلا…
مرد بايد پشت ادُوار گچ و سنگ بكن! مرد بايد به ديوار گچ و سنگي و محكم، تكيه كند.مرد بايد از خانوادهاي دختر بگيرد كه بتواند به آنها تكيه كند و مورد حمايتشان قرار بگيرد تا پشتوانه محكمي داشته باشد. *** مرد كه شُگُت بايد دهن پر بكن!با گفتن كلمه…
لاري لاتين فارسي سُرَه سره Surra surra زياد زياد – اصطلاحي است براي اسكناسهاي بزرگ مثال: سرسره نوت: يعني دسته دسته اسكناسهاي درشت چُك چك Chook chook پي در پي – باز اصطلاحي است براي اسكناسهايي كه زود به زود خرج كني. چك چك پول خرج كردايي: يعني پشت سر…
(خُ = خود)خُ كه خُ كه، خُت ته خُ كهاز ماست كه بر ماست. ** شِنِ خُ، واشِن خُكبوتر با كبوتر، باز با باز ** اَتك خُ، كَتهكنايه از به جنب و جوش افتادن است. ** اَخُ واچوكنايه از خجالت كشيدن است. ** از خُ نابينَدائمكنايه از حال انجام كاري…
تَش از تَشه، كِبري از نفتكنايه از احتياج انسانها به يكديگر است. ** تُف شَه لو نابيكنايه از اين است كه برايش بيارزش است. ** عارُم بيا از اِ زندگيت سالارُم بيا از اِبَندگيتوقتي كه خوشبختي و مقام ديگران را نتواني تحمل كنيچشم ديدن خوشي و موفقيت ديگران را نداشتن….
وَ نِك و پَكاريبا آب و تاب. *** بيشَور وَ تيبه اميد خدا – بدون اين كه حادثهاي اتفاق بيفتد. *** سِرَ شَه اَغُلَه خُشِهسرش به كار خودش است. *** كَري شَه شَتّ و شورِ كِسي ني.كاري به كار كسي ندارد. *** گِزير مَگي(گزير به معني خسوف وكسوف است) در…
چَش گَپ:كسي كه به سهم خود راضي نيست .زيادهخواه، به معني شخص باسخاوت نيز به كار برده ميشود. ***** چَش گُشاد:كسي كه چشمان درشت دارد .كنايه از فردي است كه به كم قانع نيست. ***** چَش شور: كسي كه به ديگران چشم زخم وارد ميكند. ***** چَش خروس:كسي كه چشمهايش…
بي بي در اين مطلب از حرف «ر» كه در كلمات و تركيبات لاري ذيل به حرف «ل» تبديل ميشه تعدادي رو به عنوان نمونه ذكر ميكند. بِلِز:بِريز (فعل امر از مصدر ريختن است)اُمْلِت:ريختم (اول شخص مفرد) ** لو:صورت، روي (متضاد زير) هم معني ميدهد. ** كَلكر، (ناشنوا به معني…