پنج شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۱ب.ظ
::آخرین مطلب 34 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2

اصطلاحاتی پیرامون بچه

بچ نادون، لِك اَبي!معني ظاهري: بچه نادان، لگد مي‌اندازد.حركات و رفتار نامتعارف كودك از روي ناداني است. *** بِچْ، وَ چَش خوار و دِل دوس!بچه با چشم خوار با دل…

بچ نادون، لِك اَبي!
معني ظاهري: بچه نادان، لگد مي‌اندازد.
حركات و رفتار نامتعارف كودك از روي ناداني است.

***

بِچْ، وَ چَش خوار و دِل دوس!
بچه با چشم خوار با دل دوست.
با بچه‌ات طوري رفتار كن كه ضمن اين كه او را دوست مي‌داري، اشتباهات او را هم ناديده نگيري و به او تذكر دهي و نگران ناراحت شدن او نباشي.

***

خدا، مال اَگور اَدِه، بِچ اَشوپَرك (كنايه‌اي است)
خداوند مال و ثروت را به گبر مي‌دهد و بچه را به خفاش.
بي‌تناسبي كارهاي دنيا (كه البته حكمتي در كار خداوند است)

***

خدا بِچي شَه كُري دا، كُري و پِرمَئو اُشكُشْت!
خداوند بچه‌اي را به كوري داد كور آنقدر با او ور رفت تا او را كشت!
نعمتي كه خداوند به او عطا كرد را قدرش ندانست.

***

حُكمِ بِچ، از حكمِ پادشاه بَراتَرِه!
حكم بچه، از حكم پادشاه بالاتر است.
وقتي كودك بهانه‌گيري مي‌كند و والدين او آنچه را كه مي‌خواهد تأمين مي‌كنند.

***

دول از چاه‌بو مَواسي، بِچْ از مامو مَواسي!
دلو را از چاه‌بان برندار، بچه را از مادر!
يعني: چاه‌بان روش استفاده دلو را مي‌داند و جزء وسيله اصلي كارش به حساب مي‌آيد و مادر نيز مي‌داند چگونه فرزندش را پرورش دهد، آنها را نبايد از هم جدا كرد.

***

نُكِ بِچ، و زَر اَشا پر كِردَه!‌(اصطلاحات)
مشت بچه را با زر مي‌شود پر كرد!
اين اصطلاح وقتي مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه بچه‌ي همراه مادر در خانه كسي چيزي ببيند و از آن خوشش بيايد مثلا (تنقلات) و مادر شرمنده شود كه فرزندش بهانه آن چيز را گرفته است و صاحبخانه مقداري از تنقلات را به بچه مي‌دهد و او را آرام كند.
يعني: توقع كودك خيلي كم است و زياده‌خواه نيست و براي اندوختن چيزي، بهانه‌گيري نمي‌كند.

***

بِچْ، بِچ شَوي
بچه، بچه مي‌خواهد.
يعني: بچه همبازي‌هايي همسن و سال خود مي‌خواهد.

***

بِچِ اوّل، همسايه دارِه (كنايه است)
يعني بچة اول، همسايه مي‌زايد.
براي دور كردن ترس و تسكين درد زايمان از زن حامله، مي‌گويند يعني آنقدر راحت و اسان است كه تو درد را حس نمي‌كني و گويي همسايه‌ات زايمان كرده است.

***

بِچِ بار چِدَه، دو پاش اَتِكِ اَشكَمِ نَنَئه!
بچه سقط شده، دو پايش در شكم مادرش مي‌باشد.
كنايه از اين است: زني كه يك فرزند را سقط مي‌كند زود باردار مي‌شود.
اين را براي رفع ناراحتي و نگراني از زائويي كه كودكش سقط شده مي‌گويند كه جاي نگراني نيست و دوباره حامله خواهي شد.

***

يكي تعريفِ بِچ مَكن، يكي تعريف شو!
تعريف بچه و شوهر نكن كه ممكن است هر دو تو را با رفتارشان جلو مردم شرمنده كنند.
يعني روي رفتار بچه‌ها و شوهران نبايد حساب كرد.

***

اگه نفرين بَد اُتِه،‌بگو بِچِ هَمشير بيا!
اگر نفرين بد داري (براي زنان) بگو زود به زود بچه‌دار شوي.
يعني: براي زنان سخت‌تر از اين نيست كه هنوز بچه‌اي از شير نگرفته باشد و دوباره بچه‌دار شود.

***

بچِ اوّل، مُنِه نَنه‌اِ!
بچه اول متعلق به مادر است.
يعني: بچه اول را بايد مادر زائو بزرگ كند يعني وظيفه مادربزرگ مادري نوزاد است كه همكاري كند.

***

چَشِ بِچ، سَوز اَبو!
چشم بچه، سبز مي‌شود.
اگر زن حامله‌اي چيزي ببيند و هوس خوردن آن را بكند ولي نخورد مي‌گويند: چشم بچه سبز مي‌شود.

***

اَگَنَه شوناگُت بِچْ!
وگرنه نمي‌گفتند بچه!
يعني اشتباهات و خطاهاي بچه‌ها، قابل بخشش است. چون از روي بچگي و ناداني است.

***

زن وَچِه جُعوئِه؟ وَ بِچ و بِهنَه، مرد؟ و سر و ريش زِمي؟ و بَش و بهار !‌(ضرب‌المثلي است)
زيبايي زن به چيست؟ به بچه و گهواره، مرد؟ به سر و ريش يعني كچل نباشد و محاسن داشته باشد. زمين هم با سبزه و كشتزار زيباست.

***

لالائه خيلي خيلي، بِچِ پَره پَرَه دارِه!
ماما كه خيلي شد بچه پاره پاره به دنيا مي‌آيد.
ماما كه دو تا شد سر بچه كج مي‌شه.

***

بِچِ بِچْخَنو (اصطلاحي است)
كسي كه سن و سالي از او گذشته و هنوز مانند بچه كم عقل رفتار مي‌كند.

***

هاي بچَه گَل
هاي گله‌اي از بچه (تشبيهي است)
تعداد زيادي بچه.

***

بِچِنْگَلو
بچه كوچولو.

***

بِچِنگَل
مانند بچه.

***

بِچِ خُرد
بچه كوچك شيرخواره.

***

بِچْ و كِچ (اصطلاحي است)
زاد و ولد

نوشته شده در تاریخ:چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۳:۱۷ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین