شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۱ب.ظ
::آخرین مطلب 3 ساعت پیش | افراد آنلاین: 3

ابوالحسن تجربی و لبیک به هل من ناصر ینصرنی حسین (ع)

پدر بزرگ این شهادت برای شما بسیار سخت است اما صبر و استقامت داشته باش که خداوند با صابرین است و از تو می خواهم که دستهایت را به طرف…

پدر بزرگ این شهادت برای شما بسیار سخت است اما صبر و استقامت داشته باش که خداوند با صابرین است و از تو می خواهم که دستهایت را به طرف خداوند بلند کنی و بگویی که فرزند عزیزم را در راهت قربانی نمودم و خدایا تو این قربانی را ازمن قبول فرما……

شهید ابوالحسن تجربی

    نام: ابوالحسن
    نام خانوادگی: تجربی
    نام پدر: محمد علی
    تاریخ تولد: ۱۳۴۵
    میزان تحصیلات: دوم راهنمایی
    تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۶/۲۵
    محل شهادت: خسرو آباد
    نام عملیات: –

دوره ابتدائی را در دبستان مجتهدی سپری کرد و تحصیلات خود را تا سال دوم راهنمائی در مدرسه شهید رستگار ادامه داد.پس از آن در کارگاه درب و پنجره سازی مشغول به کار شد.

«بسیار خوش برخورد بود و شرم و حیائی مثال زدنی داشت و اخلاق او زبانزد خاص و عام بود. با قرآن انس عجیبی داشت و در مسابقات قرآن شرکت می کرد. برای حضور در نماز جماعت اهمیت زیادی قائل بود و دیگران را به شرکت در نماز و مراسم مذهبی تشویق می کرد.»

دی ماه سال ۶۲ عازم جبهه ها شد.«عشق و علاقه وی به جبهه و نبرد و شهادت آن قدر زیاد بود که در سن ۱۶ سالگی از طریق بسیج عازم جبهه شد و تلاش و کوشش برادرش جهت بازگرداندن او به خاطر کمی سن کارساز واقع نشد. «زیر نظر شهید نجفعلی مفید آموزش دید و برای ۳ ماه در کردستان حضور داشت.«… باز هم عزم خود را جزم کرده بود که دوباره به جبهه برگردد که متأسفانه در یک حادثه رانندگی تصادف کرد و نتوانست با دوستانش همراه شود. بعد از بهبودی به خدمت سربازی رفت…» دوره آموزشی را در لشکر ۷۰۷ رزمی سمنان گذراند و بعد به بهبهان منتقل شد.«در این روزها بود که دوستش کریم جمشیدون به شهادت رسید.او از این خبر خیلی ناراحت بود و می گفت:باید راهش را ادامه دهیم.»اوایل شهریور ۶۶ عازم جبهه خسروآباد آبادان شد.

«… پدر و مادر عزیز،چند دقیقه ای پیش،فرمانده گروهان به ما اطلاع داد که تا چند روز دیگر عملیات آغاز می شود و برادران سرباز از شنیدن این خبر بقدری خوشحالند که سر از پا نمی شناسند.امشب شب جمعه است و دعای کمیل برقرار است و برادران به دعا رفته اند.من نیز در روشنایی فانوس نشسته ام و به اندیشه فرو رفته ام و احساس می کنم که در این عملیات شهید می شوم…»(نامه شهید)

shahid tajrobi

ابوالحسن تجربی در بیست و پنجم شهریورماه، سال ۶۶ در جبهه خسروآباد به شهادت می رسد. «سنگر همجوار آنها مورد اصابت خمپاره واقع می شود و هنگامی که برای امداد به آنجا می رود خمپاره ای منفجر می شود و پس از اصابت ترکش به ناحیه سرش به شهادت می رسد.»

«با اینکه ده روز از شهادت ابوالحسن گذشته بود اما باور این برایم مشکل بود تا اینکه در خواب او را با وضع مرتبی دیدم و به من گفت: باور نمی کنی که من شهید شده ام؟ گفتم نه. گفت: من شهید شده ام و حالا در کنار تو هستم. بعد خواست از مکانی مرتفع به پایین برود. گفتم تا من هم بیایم.گفت: نه تو     نمی توانی بیایی. اگر آمدی دیگر نمی توانی برگردی. پس همان بالا بمان و نگاه کن.آنگاه به او گفتم: پس چگونه رفته ای؟گفت: من به پدر و مادر تعلق خاصی نداشتم. اما تو به پدر و مادر تعلق خاطر داری.»

«… من به عنوان عبدی از بندگان خدا و بدنبال تعهد و رسالتی که از سوی دوست گرانمایه ام شهید عبدالکریم جمشیدون و دیگر شهداء بر دوش احساس کردم تصمیم به پیمودن این راه گرفته ام. در این میان یک دو راهی است که یک راه منتهی به اوج و عظمت و پیروزی اسلام و راه دیگر منجر به ذلت و تباهی مسلمین و شکست اسلام است. امروزه همه اسلام در مقابل همه کفر قرار گرفته است. من نیز راه سعادت را انتخاب کرده و به فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) لبیک می گویم. … از ولایت فقیه حمایت و اطاعت نموده و با هر گونه توطئه و نیرنگی علیه انقلاب با قاطعیت مبارزه کنید… پدر بزرگ این شهادت برای شما بسیار سخت است اما صبر و استقامت داشته باش که خداوند با صابرین است و از تو می خواهم که دستهایت را به طرف خداوند بلند کنی و بگویی که فرزند عزیزم را در راهت قربانی نمودم و خدایا تو این قربانی را ازمن قبول فرما…»(وصیت نامه)

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱۷ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین