شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۵:۴۵ب.ظ
::آخرین مطلب 2 ساعت پیش | افراد آنلاین: 1

شهید افراسیابی، شهیدی که همواره با وضو بود

 « وقتی شهید شد رختخواب ایشان را پهن کردم دیدم در چند جای رختخوابش مُهر باطل شد زده است انگار از قبل به دلش آمده بود که شهید می شود.»…

 « وقتی شهید شد رختخواب ایشان را پهن کردم دیدم در چند جای رختخوابش مُهر باطل شد زده است انگار از قبل به دلش آمده بود که شهید می شود.» بعد از شهادت نامش جزء پذیرفته شدگان تربیت معلم به چشم می خورد. وی در وصیت نامه اش قسمتی از دارایی خود را برای کمک به جبهه اختصاص داده بود.

شهید قاسم افراسیابی
نام: قاسم
نام خانوادگی: افراسیابی
نام پدر: عباس
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
میزان تحصیلات: دیپلم
تاریخ شهادت: ۱۵/۰۲/۱۳۶۴
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: کربلای۸ (پدافندی)

در هفتم محرم سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد و نامش را قاسم گذاشتند. او در دبستان کمیل و مدرسه راهنمایی فارابی درس می خواند.

« از همان دوران کودکی به مسجد می رفت و اقامه نماز جماعت می گفت و در کلاسهای قرآن که توسط حجت الاسلام نوربخش برگزار می شد شرکت می کرد. همیشه با وضو بود؛ یک روز مادرم از ایشان سوال کرد چرا همیشه وضو می گیری؟ او جواب داد: من که  نمی فهمم چه موقع از دنیا می روم پس چه بهتر است همیشه با وضو باشم و شبها تا وضو  نمی گرفت و قرآن نمی خواند به رختخواب نمی رفت به پدر و مادر احترام می گذاشت وقتی وارد خانه می شد پیشانی پدر را می بویسد و همیشه لبخند بر لبانش نقش بسته بود.»

پس از پیروزی انقلاب به عضویت گروه مقاومت مسجد ولی عصر در آمد سیزدهم رمضان سال ۵۸ هنگام آموزش نظامی در اردوگاه خفر (منطقه جهرم) بر اثر بی احتیاطی فرمانده اش سه انگشت خود را از دست  داد. در بیمارستان دچار کم خونی شد که شهید فراست به ایشان خون داد تا اینکه کم کم بهبود یافت. با اینکه سه انگشت خود را از دست داده بود اما هیچگونه اظهار ضعف و ناتوانی نمی کرد و همواره خدا را شاکر بود.»

shahid afrasyabi

اوایل سال۶۰ در حالی که دانش آموز دبیرستان صحبت لاری بود عازم جبهه شد و در عملیات بیت المقدس با هدف آزادسازی خرمشهر شرکت کرد. پس از بازگشت چندین بار دیگر عازم جبهه شد و به عنوان تک تیرانداز، نیروی امداد و تبلیغات در جبهه کوشک، دهلران، قصرشیرین، پاسگاه زید  خالصانه خدمت کرد.

وی به عنوان بازیگر در زمینه نمایش فعالیت می کرد و صدای خوبی هم داشت « با صدای شیوای خود با نجوای دل انگیز دعای توسل و کمیل و زیارت عاشورا می خواند و عاشق نماز بود هیچ وقت نمازش ترک نمی شد. دوستانش تعریف می کردند که در جبهه نیمه های شب پای برهنه می رفت و در تاریکی چفیه خود را پهن می کرد و نماز می خواند. قاسم از حق الناس بسیار می گفت و سفارش می کرد. روزی ظرف یکی از همسایه ها که در منزل بود ندانسته سر سفره آورده بودم؛ قاسم پرسید آیا او راضی است که ظرفش مورد استفاده قرار می گیرد؟ من هم فوراً ظرف را برداشته و بردم.»

سال ۶۵ بار دیگر عازم جبهه جنوب شد و در عملیات کربلای ۴و۵ شرکت کرد. دراین ایام تارهای صوتی اش را از دست داد. قاسم به مرخصی آمده بود و اهل خانه دور هم نشسته بودیم به ساعت دیواری اشاره کرد و گفت مادر این ساعت را می بینی به جلو می رود ولی به عقب برنمی گردد عمر من هم دیگر برنمی گردد.

پس از شرکت در امتحانات تربیت معلم عازم جبهه شلمچه شد و طی عملیات کربلای ۸ در شانزدهم اردیبهشت ماه ۶۶  براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

 « وقتی شهید شد رختخواب ایشان را پهن کردم دیدم در چند جای رختخوابش مُهر باطل شد زده است انگار از قبل به دلش آمده بود که شهید می شود.» بعد از شهادت نامش جزء پذیرفته شدگان تربیت معلم به چشم می خورد. وی در وصیت نامه اش قسمتی از دارایی خود را برای کمک به جبهه اختصاص داده بود.

« پدر و مادر گرامی اصلاً در مرگ من اشک نکنید و فقط برای همیشه پشتوانه این انقلاب باشید و در حفظ آن بکوشید. مردم لارستان و کلیه ملت ایران هیچ گاه به دشمن فرصت ندهید که به انقلاب حسین زمان لطمه بزنند. دربرابر آن ایستادگی کنید و همیشه هوشیار باشید… . به فرمان امام گوش فرادهید و به سوی جبهه حرکت کنید در فکر خوشی های دنیوی نباشید.» (وصیت نامه)

منبع: رایت المهدی

نوشته شده در تاریخ:جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۳:۲۳ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین