پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۱ب.ظ
::آخرین مطلب 1 ساعت پیش | افراد آنلاین: 4

شهید خداشناس و وصیت نامه ای پرمغز…

در شب عملیات فرمانده گردان می گوید: به سه نفر داوطلب برای حمل مهمات و انتقال آن به خط مقدم نیاز داریم لازم است که هر کسی آمادگی دارد داوطلب…

در شب عملیات فرمانده گردان می گوید: به سه نفر داوطلب برای حمل مهمات و انتقال آن به خط مقدم نیاز داریم لازم است که هر کسی آمادگی دارد داوطلب شود زیرا که از زمین و آسمان توسط دشمن بعثی آتش می بارید و کمتر کسی جرات می کرد به خط مقدم، برود. هاشم خداشناس، محرم آشوغ و مسعود جاهدی هر سه نفر آمادگی خود را اعلام می دارند و فردای آن روز درست در دوم فروردین ۱۳۶۱ در ابتدای عملیات فتح المبین هاشم از ناحیه شکم مجروح می شود

شهید هاشم خداشناس
نام پدر: محمود
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تحصیلات: سوم دبیرستان
محل شهادت: شوش
تاریخ شهادت: ۲/۱/۱۳۶۱
عملیات: فتح المبین

شهید هاشم خداشناس در خانواده مذهبی و متدین در سایه پدر و مادری مهربان و دلسوز رشد کرد. مقطع ابتدایی را در  دبستان سعدی و راهنمایی را در راهنمایی شهید مطهری(ره) و هنرستان ابوذر غفاری سپر نموده و همه ی دوره ها را با موفقیت سپری نمود. هاشم فردی خوش اخلاق ،متواضع وبسیار مخلص بود. به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عشق می ورزید. بیشتر اوقاتش را در مسجد و پایگاه شهید راستی می گذراند و عضو شورای این پایگاه بود.

به دعای کمیل و توسل اهتمام می ورزید. در حالی که در رشته برق تحصیل می کرد ورزشکار نیز بود و یکی از بازیکنان تیم فوتبال شهرستان محسوب می شد. مخفیانه و دور از چشم خانواده به مستمندان و نیازمندان خدمت می کرد در این زمینه از تخصص در زمینه تعمیرات برق و نصب آب گرم کن کمک می گرفت.

در سال دوم دبیرستان در حالی که سخت مشغول درس خواندن بود، برخود واجب دانست که اطاعت از امام را سرلوحه زندگیش قرار بدهد و تصمیم گرفت به جبهه های حق علیه باطل اعزام شود. و راهی آبادان شد و پس از ۲ ماه جنگیدن به آغوش خانواده برگشت.  اوایل سال ۱۳۶۰ دوباره به جبهه شوش اعزام شد.

 در شب عملیات فرمانده گردان می گوید: به سه نفر داوطلب برای حمل مهمات و انتقال آن به خط مقدم نیاز داریم لازم است که هر کسی آمادگی دارد داوطلب شود زیرا که از زمین و آسمان توسط دشمن بعثی آتش می بارید و کمتر کسی جرات می کرد به خط مقدم، برود. هاشم خداشناس، محرم آشوغ و مسعود جاهدی هر سه نفر آمادگی خود را اعلام می دارند و فردای آن روز درست در دوم فروردین ۱۳۶۱ در ابتدای عملیات فتح المبین هاشم از ناحیه شکم مجروح می شود و دوستان و همرزمان اصرار می کنند که او را به عقب برگردانند، اما او راضی نمی شود و می گوید باید به جنگیدن با دشمنان اسلام ادامه دهم؛ اما بر اثر خونریزی شدید، روحش همچون دیگر شهدا به آسمان پرواز می کند.

شهید سپند آسا می گوید: پس از شهادت هاشم، سینه خیز خودم را به او رساندم و پایش را محکم با طنابی بستم تا او را به عقب برگردانم و با خود گفتم باید جسدش را به خانواده اش تحویل دهم، تا فردا نزد همشهری هایم شرمنده نباشم.

شهید هاشم خداشناس در قسمتی از وصیت نامه اش چنین می نویسد:
ای همشهری های عزیز:

اکنون که من آمده م به جبهه های حق علیه باطل، خودم آمده ام و هیچ کس مرا مجبور نکرده، بلکه وجدان خودم و خون این شهدای همیشه جاوید تاریخ است که مرا وا داشته تا به جبهه بیایم. مبادا برای من ناراحت شوید، مگر خون من از خون امام حسین علیه السلام یا بهشتی و رجایی و باهنر و مطهری و دوست عزیزم عباس راستی و بقیه سرخ تر است؟؟!! اصلا برای من گریه نکنید.

همکلاسی ها و هم محله ای ها:

از شما می خواهم به فکر اسلام باشید، که اسلام نجات دهنده ی شماست و شما به نفع این اسلام و انقلاب تلاش نمایید.

نوشته شده در تاریخ:پنج شنبه ۰۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۸ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین