شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۲۰ب.ظ
::آخرین مطلب 2 ساعت پیش | افراد آنلاین: 3

شهیدحق پرست و خدایی که عاشقش شد…

دعای توسل و دعای کمیل و نماز جمعه را فراموش نکنید زیرا که انسان با اینها زنگارهای قلبش پاک می شود و با ایمان می شود و آن وقت است…

دعای توسل و دعای کمیل و نماز جمعه را فراموش نکنید زیرا که انسان با اینها زنگارهای قلبش پاک می شود و با ایمان می شود و آن وقت است که خدا عاشق او می شود و وقتی که خدا عاشقش شد او را شهید می کند.

  • نام: محسن
  • نام خانوادگی: حق پرست
  • نام پدر: علی بابا
  • تاریخ تولد: ۱۳۴۳
  • میزان تحصیلات: دیپلم
  • تاریخ شهادت: ۲۲/۰۱/۱۳۶۲
  • محل شهادت: فکه
  • نام عملیات: فتح المبین

دوره ابتدائی را در دبستان مجتهدی زیر نظر آموزگارانی چون شهید شکفته و شهید طالعی گذراند. «محسن همیشه می گفت: من مدیون استاد گرامی ام شهید طالب شکفته هستم. چون شهید شکفته آموزگار پایه سوم او بود و اولین مطالعه غیر درسی اش را از همان کلاس و با اهداء کتاب از سوی معلم دلسوزش آغاز کرد.»

برای طی کردن دوره راهنمایی وارد مدرسه رازی شد. همزمان با تحصیل در راهپیمایی ها علیه رژیم پهلوی شرکت می کرد. «سال سوم راهنمائی بود که اوج مبارزات، عضو گروههای کمک رسانی، پخش اعلامیه و تبلیغات بود. در یکی از راهپیمایی ها زیر ضربات باتوم مصدوم شد که بعدها فهمیدیم.»

تحصیلات دوره متوسطه خود را در دبیرستان صحبت لاری آغاز کرد. از اعضای فعال پایگاه مقاومت شهید همنشین فرد بود. همراه با شهیدان زرگری، وفائی فرد و شیخی در گروه تئاتر فعالیت داشت و دوشادوش شهیدان پهلوان، همنشین فرد و … در کمیته امداد به امر کمک به محرومین و مستضعفین می پرداخت. «در قبال مردم و اجتماع احساس مسئولیت شدیدی می کرد. با مردم دوست و مهربان بود. از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می کرد و دلبستگی عجیبی نسبت به دین و اهل بیت داشت.»

سال ۶۰ پس از تعطیلی مدارس عازم جبهه شد. «دو سال باقیمانده تحصیلش تماماً در جبهه بود. تنها هنگام امتحانات می آمد و با پشتکار دیپلم را گرفت. مرتب در نامه هایش می نوشت که اینجا دانشگاهی می باشد که هر کس می آید تحصیل می کند و با فکر بهتر و بازتر و با پیروزی بر می گردد.»

طی دو سال حضور در جبهه در سه عملیات فتح المبین، محرم و  والفجر۱ شرکت داشت. «… در یکی از عملیاتها در وسط گرمای دم کرده روز که بخار محسوسی به هوا بلند می شود؛ فرمانده مقر ما بر روی زمین تب دار و میان ضربات آتش سنگین خمپاره و توپ این طرف و آن طرف می دوید و مرتباً با بی سیم درخواست نیرو و کمک می کرد. تقریباً به محاصره درآمده بودیم. تنها یک قمقمه آب و یک سفره پر از نان خشک توشه راهمان بود. آتش پشتیبانی نداشتیم. افراد گروهمان همه عرق ریزان با صورتهای آفتاب خورده توی صورت فرمانده نگاه می کردیم که رگبار مسلسل سنگینی، فرمانده با دو نفر دیگر را به هوا پرتاب کرد و فَوَران خون بلند شد. نمی دانستیم مسلسل چگونه بچه ها را دِرو می کند. مانده بودیم و نمی دانستیم چه باید کرد. بی اختیار همه رو به قبله نشستیم و زمزمه اَمَّن یُجیب … سردادیم

بالاخره در بیست و سوم فروردین ماه سال۶۲ طی عملیات والفجر۱ در جبهه فکه که بعنوان آرپی جی زن می جنگید بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید و به اتفاق همسنگرش شهید منصور فائضی مفقودالاثر گشت تا اینکه مهرماه سال ۷۰ پس از شناسائی و انتقال، در لار به خاک سپرده شد.

«… اگر شهید شدم برای خودنمائی نیست بلکه برای دفاع از دین و ایمان خود است. پیام من که در برابر دریای خروشان شما امت قهرمان قطره ناچیز می باشم این است که در همه کارهایتان همیشه به یاد خدا باشید. خدا را فراموش نکنید… دوستان نماز شب را فراموش نکنید و نمازهایتان را به جماعت بخوانید. دعای توسل و دعای کمیل و نماز جمعه را فراموش نکنید زیرا که انسان با اینها زنگارهای قلبش پاک می شود و با ایمان می شود و آن وقت است که خدا عاشق او می شود و وقتی که خدا عاشقش شد او را شهید می کند.» (وصیت نامه)

نوشته شده در تاریخ:پنج شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۳ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین