شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۳:۰۲ب.ظ
::آخرین مطلب 1 ساعت پیش | افراد آنلاین: 7

شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب(2)

  سلسله یادداشت ۶ قسمتی “شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب”‌که دومین بخش آن را در ادامه می خوانیم بخشی از فعالیت های پژوهشی صورت گرفته توسط یکی از نویسندگان…

  سلسله یادداشت ۶ قسمتی “شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب”‌که دومین بخش آن را در ادامه می خوانیم بخشی از فعالیت های پژوهشی صورت گرفته توسط یکی از نویسندگان لارستانی است که به روایتی متفاوت از فعالیت های مرحوم دکتر علی شریعتی در سالهای دور و نزدیک می پردازد. خواندن این سطور خالی از لطف نخواهد بود. بخشهای بعدی ان شاء الله طی روزهای آتی منتشر خواهد شد.

 

خودباختگی برخی نخبگان در مقابل تمدن غرب؛ از آنجا آغاز می شود که دل بسته ظواهر فریبنده آن می شوند. آنها شخصیتی ضعیف داشته و به راحتی به دامن هواها و هوس ها می لغزند؛ انسانی که احساساتش لغزنده باشد؛ فکرش نیز می لغزد.

اما شریعتی گوهر دیگری دارد. او در آغاز ورود به فرانسه دغدغه اش این است که در درون غول تمدن غرب که یک پایه اش سکس و یکی خشونت است؛ هضم نشود. (باقرزاده ۱۳۸۴، ص۶۹ تا ۸۷) او کسی نیست که چند روز زندگی در میان مردان چشم آبی و زنان بلوند، او را از خود بی خود سازد و اصالت هایش را فراموش کند.

شریعتی در خرد و اندیشه دینی و حِکمی ریشه خونی دارد و به توصیه پدرش که از او خواسته بی دینی را از غرب به ارمغان نیاورد؛ سخت پایبند است. او در این چندساله ی حضور در فرانسه به گفته خودش یا به درس و تحصیل مشغول بوده یا فعالیت های اجتماعی و انقلابی.

شریعتی به عرفان هم میلی عمیق دارد. عرفان، نجات بخش شریعتی در دوران جوانی از حیرت ها و پوچی های فلسفه غرب بوده است. (باقرزاده ۱۳۸۴، ص۴۵و ۴۶) لذا مدیونیت به عرفان در ضمیر ناخودآگاه او جای گرفته است؛ برخی اندیشه های اجتماعی او به طور روشنی برگرفته از اندیشه های عرفان اسلامی است. اینگونه است که ریشه های عمیق روحی و فکری شریعتی، او را از سقوط در ابتذال فرهنگ غرب و در نتیجه خودباختگی اش صیانت می کند.


اندیشه شریعتی اندیشه ای چالش برانگیز است. هم برای رژیمی که در صدد براندازی آن است؛ هم برای قشری از جامعه که دلبسته سنت های عرفی مقدس خویش اند. تفکر اجتماعی شریعتی برپایه تضاد با همه عوامل طبقاتی شدن جامعه است چون از نگاه او همه مفاسد جامعه بشری، محصول این شجره خبیثه است.

از نگاه او حکومت های استبدادی و قشری از روحانیت که آن را روحانیت رسمی[۱] می نامد، مهم ترین عوامل موثر در انحراف اندیشه دینی و طبقاتی شدن جامعه اند. شریعتی شرک اجتماعی یعنی طبقاتی شدن جامعه و فاصله های شدید طبقاتی را نتیجه همدستی شوم این دو عامل می داند. او انحراف فکری و دینی جوامع در قالب ثنویت و تثلیث را نیز نتیجه همدستی صاحبان زر و زور و تقدس می شمارد. (م آ ۲۳، ص ۲۸ و ۲۹)

شریعتی رواج اسلام آمریکایی[۲] در جامعه ایران را ناشی از تفسیر فردگرایانه دین توسط روحانیت رسمی و حمایت رژیم و رهاورد تهاجم فرهنگی غرب می داند. او می گوید؛ «غرب، سرمایه داری و کلیسای خود را به ما تحمیل کرده است؛ از سرمایه داری و پیشرفت، قرتی بازی و لاابالی جنسی را و از دینداری همان مسجد و محراب جدا از جامعه و درد جامعه را.» (م آ ۷ ، ص۱۰۱)

بنابر این شریعتی غرب را نیز در تلقی غلط جامعه ایران از دین و فرهنگ مقصر می شناسد. این همان است که گفتیم غرب، جوامع را در جهت منافع خودش سوق می دهد. مطمئنا نوع خاصی از نگاه دینی و فرهنگی، بیشتر منافع او را تامین می کند و نوعی دیگر، مخالف منافع اوست؛ غرب، نوع اول را ترجیح می دهد و ترویج می کند. پس تلقی شخصی از مسائل فکری و فرهنگی در جهان سوم، اندیشه ای خام است که سردمداران تمدن نو ، آرزوی نهادینه شدن آن در ذهن افراد را دارند.

آن ها دوست دارند ما فکر کنیم؛ نگاه ما به مسائل اجتماعی فرهنگی و حتی سیاسی نگاهی تاثیرنایافته از برنامه های دقیق، عمیق و کلان اجتماعی بلکه جهانی آنها می باشد در حالیکه خبر نداریم، گاهی تمایلات ظریف شخصی ما در مسائل معنوی هم می تواند ناشی از اجرای سیاست های کلان فرهنگی غرب در کشور ما بلکه در جهان باشد. به عبارت ساده تر ما ناخواسته برده فکر و فرهنگ غربیم در حالی که فکر می کنیم در اندیشه شخصی یا حتی اجتماعی خود مستقلیم.

 

[۱] . روحانیت رسمی از نگاه شریعتی قشری از جامعه روحانیت است که دارای قدرت و نفوذ بوده و در کنار حاکمان مستبد، قشری بالا از جامعه را تشکیل می دهند. از نگاه او در تمام طول تاریخ این قشر با جایگاه اجتماعی که داشته، اندیشه های دینی را به نفع طبقه اجتماعی خود و همگنانش تفسیر و منحرف کرده است. روحانیان یهود و نصاری و برخی روحانیون اهل سنت از مصادیق این قشرند. از نظر شریعتی روحانیت شیعه نیز پس از دوره صفویه به این انحراف مبتلا شد و به دستگاه حاکمیت و قدرت پیوست. به عقیده او تعداد کمی از روحانیت یعنی روحانیت انقلابی از جمله امام خمینی، از این قشر مستثنی بوده اند.

[۲] . شریعتی می گوید تعبیر اسلام آمریکایی را اولین بار در گفتگویی انتقادی با فرماندار مشهد مطرح کرده است.

نویسنده : ح. توانا

نوشته شده در تاریخ:یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۵:۱۳ب.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین