وقتي نوزاد گريه ميكند بايد مامانش اونو بغل و علت گريهاش رو پيدا كنه. شايد گريه نوزاد به دليل ترس و اضطرابي باشه ناشي از گم كردن چيزي باارزش مثل گم كردن صداي قلب مادرش صدايي كه ۹ ماه تمام با شنيدن اون، رشد كرده و حالا كه متولد شده…
شش ماهگي نازنين، يكي از روزهاي تزريق واكسن و ناآروميهاي اين كوچولوي بيزبون بود. مادر نازنين اونو آماده رفتن كرد تا به همراه پدرش براي زدن واكسن به مركز بهداشت برن. بيبي دلش طاقت نياورد و ازشون خواست تا منتظر بمونن كه خودشو آماده كنه و اين بار همراه اونا…
«مار»در شمارههاي قبل در مورد كاربرد اسامي بعضي حيوانات گفتيم كه اينها علاوه بر اين كه به كلام و صحبتهاي گوينده، شيريني و جذابيت خاصي ميده و معني و مفهوم كلام شنونده به گوينده بهتر تفهيم ميشد، نشان از استعداد، قريحه و فرهنگ جامعه نيز است. در اين شماره «مار»…
مَه خِرِنجي واگِشته با خشونت و عصبانيت به من نگاه ميكند. **** اَخو واچِدَه با شرمندگي و بهت در خود فرو رفتن. (نوعي خجل شدن) **** سِرَم اَلَمبير مَدِه مرا به دنبال مجهول نفرست، مرا سر ندوان و از حقيقت دور نكن. **** گِزير اُشبارِه خسوف و كسوف و هم…
«اسب»در شماره قبل گفتيم كه بيبي به هنگام صحبت كردن با مردم در لابه لاي حرفهاش، از كنايات و ضربالمثل ها استفاده ميكنه كه مثل يه چاشني،به صحبتهاش مزه ميده و اونا رو بهتر و جذابتر به شنونده تفهيم ميكنه. به قول بيبي اينها به عنوان بخشي از ادبيات شفاهي…
امروز قرار بود بيبي رو ببرم چشم پزشكي تا از چشاش معاينهاي به عمل بياد و بيبي هم دِلنهاده بشه آخه چند روزي بود كه بيبي ميگفت: «تَهِ چَشُم گُل گُل اَبِسّايي» (يعني چشمام تكه تكه ميبيند) نوبت بيبي آخرهاي وقت يعني نزديكيهاي غروب بود و تا اون وقت اصلا…
امروز با چند نفر از همسايههاي خونه بيبي، توي تالار (ايوان) نشسته بوديم و مثل هميشه، هر كسي حرفي و صحبتي داشت و سوژههايي براي بقيه عنوان ميكرد. اخبار، گزارشها و اتفاقات جاري محله را به گوش همديگه ميرسوندن و در حقيقت خونه بيبي پاتوق خوبي بود براي خانوماي محله…
خر (الاغ)گاهي توي ضربالمثلها، اصطلاحات و كناياتي كه بيبي به كار ميبره، متوجه شدم كه اسامي بعضي از حيوانات خيلي تكرار شده و معناي اونارو برجسته تر ميكرده و گاه به صورت مثبت و گاهي منفي مورد استفاده قرار ميده. بيبي ميگه كه ضربالمثلها به عنوان قسمتي از ادبيات شفاهي…
چند وقتي بود كه از همسايه بيبي خبري نداشتم چون هر وقت ميرفتم خونه بيبي اين خانوم مهربون كه با تواضع و فروتني خاصي هم صحبت ميكرد و هميشه خوشرو و به قول بيبي «چش و لو خرّم» بود، مياومد پيش بيبي و همصحبت خوبي براي بيبي بود و وقتي…
براي جلوگيري از فاسد شدن ترشي؛ هيچ گاه دو نوع ترشي را باهم مخلوط نكنين. قاشق چرب درون ظرف ترشي نزنين. اگر به ترشي كمي گلپر اضافه كنين، علاوه بر معطر شدن ترشي، از فساد اون هم جلوگيري ميكنه. وقتي كه ترشي تهيه ميكنين چند لحظه صبر كنين تا هواي…