در اصطلاح: واخو زَتَه وا: به معني به خو: به معني خودزَتَه: به معني زدن است معني ظاهري : به خود زدن اما درواقع وقتي كه چيزي را به عنوان امانت به كسي بدهند ولي بعد از مدتي آن را برنگرداند، اين اصطلاح را به كار ميبرند و ميگويند: «شَه…
سَرَهِ بيدرد، اَبالِشت نانِسِنسري كه درد نميكند، دستمال نميبندن. *** سِرَه شَه سِرَه مَكُنسر به سرش نگذار *** سِرَه شَه اَخُلَه خوئِهكاري به كار كسي ندارد. آزارش به كسي نميرسد. *** سِرَه شَه لَمبير دَدِهسر دواندن ديگران *** سَر وَ سَر كِردَهچيزي را در برابر ديگران قبول كردن – معاوضه…
لاري لاتين فارسي فَرخَنَدَه Farkhanada در تفريح و خوشگذراني بودن شُوَك شُوَك Shovak shovak اضطراب – وقتي كه دل در اضطراب و ناراحتي باشد لَپَكشار Lappakshar ريخت و پاش كردن وسايل و لگد كردن و ضايع كردن آنها مافِرِنگ Mafereng تودماغي صحبت كردن سَيْل Saolle به معني ديدن – بيشتر…
دامو(DAMMO) در زبان و ادبيات لارستان به معني «خاله» است كه مردم شهرستان خنج، بخش اوز،فيشور و توابع اين مناطق، خاله را «دامو» صدا ميزنند اما در مركز شهرستان لار و حومه آن خواهر مادر را همان خاله ميگويند. اما جالب اينجاست كه در بعضي موارد از جمله در اصطلاحات،…
اَسِرِ پَرِهسرحال است و حوصله انجام كار دارد. *** شَه ورا، ني:سرحال نيست دل و دماغ و حوصله انجام كار را ندارد. (برعكس اصطلاح اسره پره) *** وَخو، ني:بيمار است بيحال و بيحوصله است. حال خودش را ندارد. *** شَز سِرَه اَبرا اَچِدايي:كنايه از زياد داشتن چيزي است. *** مَه…
لاري لاتين فارسي كَكَل كوكو Kakal kawkaw تنقلات – ككل: تخمه كَر كَر Kar kar هوايي شدن – وقتي دل هواي ديدن كسي داشته باشد نَچَك زَني Nachak zani دو به هم زدن مُركَه بَدن Morka badan وقتي تمام بدن فلج شود و قدرت حركت و جابجايي از انسان گرفته…
لاري لاتين فارسي پُو بُدَه Pou buda پوسيده شده زُرو زُرو بُدَه Zoro zoro buda ريشه ريشه و تكه تكه شدن چيزي مثل كاغذ يا پارچه گَلَه لِفتي Galalefti منظور افرادي است كه سر و وضع نامرتب دارند و ژوليده هستند جِليل Jelil جفت جفت يكديگر و بسيار زياد، بيشتر…
دِل وَ دِلمردد بودن، ترديد داشتن در انجام كاري يا بيان حاجتي. *** دل بِچودل ضعفه داشتن همراه با هوس خوردن چيزي كه سيري انسان را بعد از غذا، تكميل كند.چيزي شبيه دسر امروزي. وقتي كه انسان غذايي بخورد ولي قانع نشود و براي تكميل آن متمايل به خوردنيهايي كه…
دِنگ اَدُوِدائِشنفست از جاي گرم درميآيد. *** سر و كارُم اَدَسِّ هر كَسونهاصطلاحي است در ناتواني افرادي كه قبلاً توانا و زرنگ بودهاند.يعني آنقدر ناتوان و درمانده شدهام كه كارها و اموالم به دست هر كسي افتاده است با هر كس و ناكسي در ارتباط هستم كه كاري را برايم…
لاري لاتين فارسي خاف اَوابو Khaf avabuo فاسد ميشود – اثر خود را از دست ميدهد گَنه گَري Ganagari كثافت كاري بَمبُكوئه سِرَه Bambukoue sera دوبامبي به سر كسي كوفتن – با مشت به سر كسي زدن مَواپوس پيا كِه Mavapuosepiake آنچه لايقش بود به او گفتم – مخفي كاريها …