جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۰۶ق.ظ
::آخرین مطلب 13 ساعت پیش | افراد آنلاین: 1

قصه من و رضا”؛ از دفاع مقدس تا تغسیل اموات کرونایی توسط زوج جوان لاری…

دلنوشته زیر حاصل گفتگویی است که با یکی از مجاهدات در تغسیل اموات کرونایی آن هم در کنار مزار یکی از شهدای دفاع مقدس  صورت گرفته است. “قصه من و…

دلنوشته زیر حاصل گفتگویی است که با یکی از مجاهدات در تغسیل اموات کرونایی آن هم در کنار مزار یکی از شهدای دفاع مقدس  صورت گرفته است. “قصه من و رضا” بسیار کوتاه اما بسیار شنیدنی و البته خواندنی است.

این روزها  برای من دهه ی شصتی جز چند خاطره و همزیستی با مادران و و پدران شهدا و نفس کشیدن در کنارشان و تعدادی خاطره چیزی نمانده… امروز دلگیرتر از هر روزم از هر روز…

از سویی یاد و خاطره ی شهید و شهادت و از سویی جا ماندن از قافله ی اربعین جگرم را سوزانده است. پس از مدت ها، توفیق حضور در جوار شهدا در گلزار شهدای لار نصیبم شد …

به صورت اتفاقی با یکی از دوستانم بعد از مدت ها روبرو شدم در کنار شهید احمد توکلی پور دقایقی را به گفت و گو نشستیم … می‌دانستم در تغسیل اموات کرونایی بیش از یک سال و نیم هست که فعالیت می کنند… بهانه ای شد من باب دغدغه ی چند ماهه ی خود در به تصویر کشاندن رشادت و مظلومیت این افراد با او به گفت و گو بنشینم …

گفت و گوی زیر ماحصل گپ و گفت ده دقیقه ای من و اوست…

قصه ی من و رضا..

جوان دهه ی هفتادی بیش از یک سال و نیم است با گروهی از برداران و خواهران مشغول تغسیل اموات کرونایی لارستان هستند در مظلومیت کامل …

گفت تازه ازدواج کرده ام خوشحال شدم…

از اوضاع و احوال این روزهای پیک پنجم کرونا از او سوال کردم

گفت خستگی کار و فشار به حدی بود که شب ها تا دیر وقت مشغول غسل بودیم و فردا صبح باز در خستگی تمام مشغول تغسیل و گله مندی عده ای از خانواده های متوفیان و…

روحیه ی عجیبی داشت خسته نبود، دلگیر بود تنها …

از عدم رسیدگی و سرآوری کم یا به نوعی بگویم هیچ ….؟؟!؟ مسئولی. از برخورد های خوب و بد ، سرزنش های دوستان و آشنایان و بی مهری ها. کم گله کرد و بیشتر از عزم راسخ خود و مجموعه برای ادامه ی این جهاد سخن به زبان آورد …

از نفراتی که با اسم مستعار در این گروه ها نام نویسی میکنند جهت این مجاهدت. از هزینه ای که در طی این یک و سال اندی تا کنون یک ریال نگرفته آند و چند ماهی است مقرر گردیده به ازای هر تغسیل اموات به هر گروه پنج نفره ۴۰۰.۰۰۰تومان تعلق گیرد که می شود هر نفر ۸۰.۰۰۰هزار تومان ناقابل..

اما تا امروز هر چه هزینه گرفته اند خرج درمان بیماران سرطانی کرده اند و قسم میخورد که هیچ مبلغی دریافت نکرده است و نمی کند ….

و این رویه ی این گروه و نفرات است. از مسیرش گفتم که گفت خسته نیستم و ادامه می دهم … در لابلای صحبت هایم سراغ آن پدر و مادرهایی را گرفتم که هر دو در تغسیل حضور دارند با وجود داشتن نوزادان خردسال چند ماهه

سراغ گرفتم از زوج جوانی که پس از گذشت یک هفته از عقدشان هر دو در این امر حضور دارند…. از جوانان دهه ی هفتادی و دختران دهه ی هشتادی که مشغول این مجاهدت در مظلومیت کامل هستند.

از واکسیناسیون این عزیزان… از گرما و ماندن ساعت ها در این پوشش های نفس گیر… از دلهره و اضطراب ها و مواجه شدن ها که ناخودگاه متوجه شدم زوج جوان که آوازه ی مجاهدتشان به گوش من رسیده کسی نیست جز او که در کنارم نشسته است . آری جوان دهه ی هفتادی با همسر دهه ی هشتادی اش ماه هاست در حال مجاهدت ، ….

چقد با فهمیدن من ، بار دلم سنگین و سنگین تر می شود … و اما امید در دلم دوباره جوانه می زند . بدون هیچ توقعی، فقط و فقط و فقط…

بگذریم …

من باب مشورت، ..  از من سوال و از او جواب که آیا نیاز به چه تشویقی و چه کاری است برای قدردانی از آنها

هزینه ی مادی جواب ؛ خیر

امکانات ؛ جواب؛ خیر

پس نیازشان…  نیاز به دعا برای ماندنشان در این مسیر

ساعت ۱:۲۰دقیقه شب که این متن را با خستگی و دلشوره ای تمام به رشته ی تحریر در می آورم

هدف نوشتار من فقط این است که بگویم اگر هشت سال دفاع مقدس نشان داد فطرت جوانان پاک این مرزوبوم

امروز نیز هستند آن عاشقان دلسوخته … باشد تا بگویم و بفهمانیم به همگان که ما نسل به نسل در پناهت هستیم حسین …

و می بایست آوینی زنده بود تا اوج کمالات این عرشیان را به زبان و تصویر می کشید …

این جوانان نسل تازه ای هستند که در کره ی زمین ظهور کرده است و وظیفه ی دگرگونی عالم را پروردگار متعال، بر گرده‌ی اینان گذاشته است.عصر بعثت دوباره‌ی انسان آغاز شده است و اینان پیام‌آوران این عصرند. اینها بچه های قرن پانزدهم هجری قمری هستند، هم آنان که کره‌ی زمین قرن‌هاست که انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک مبتلای این سیاره، قدم گذارند و عصر بی‌خبری و جاهلیت ثانی را به پایان برسانند.

.و در پایان از صمیم قلب آرزو دارم همه ی این عزیزان …

خواستم تقاضا کنم اما زبانم در دهانم نچرخید …

امیدوارم هر آنچه در دل دارند محقق شود …

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.ع.

دلنوشته ؛ امین دلخسته

لارستان. گلزار شهدا . ساعت ۱:۳۳بامداد

نوشته شده در تاریخ:شنبه ۰۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۸ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین