چَش گَپ:كسي كه به سهم خود راضي نيست .زيادهخواه، به معني شخص باسخاوت نيز به كار برده ميشود. ***** چَش گُشاد:كسي كه چشمان درشت دارد .كنايه از فردي است كه به كم قانع نيست. ***** چَش شور: كسي كه به ديگران چشم زخم وارد ميكند. ***** چَش خروس:كسي كه چشمهايش…
« زِنت پَلو تلو نِنِسه» مي گويند : پسري قصد ازدواج داشت ، به دنبال دختري بود كه مادر نداشته باشد تا از كيد او در امان باشد ؛ اما دريغ! تا اين كه دل باخته ي دختري شد كه بي او نه شب داشت و نه روز و هر…
بي بي در اين مطلب از حرف «ر» كه در كلمات و تركيبات لاري ذيل به حرف «ل» تبديل ميشه تعدادي رو به عنوان نمونه ذكر ميكند. بِلِز:بِريز (فعل امر از مصدر ريختن است)اُمْلِت:ريختم (اول شخص مفرد) ** لو:صورت، روي (متضاد زير) هم معني ميدهد. ** كَلكر، (ناشنوا به معني…
خونگو: خواهر كوچكتر *** دادا:خواهر بزرگتر *** بِراسو:برادر كوچكتر *** كاكا:برادر بزرگتر *** ننه بوآ:مادر بزرگ پدري *** ننه خالو:مادربزرگ مادري
خونه بيبي هميشه پررفت و آمد و برو بياست اما در مناسبتهاي مختلف بخصوص نزديكيهاي عيد، رفت و اومدها بيشتر و خونه هم شلوغ تر ميشه كه خدا كنه هميشه خونه بيبي آباد و بيبي هم صد و بيست ساله بشه كه هرچه نوه و نبيره و نتيجهها و فرزندان…
محرم كه نزديك ميشه، بيبي اول از همه يه پارچه مشكي مخصوص عزاداري اباعبدالحسين (ع) كه خيلي وقت پيش بباجي از كربلا براش آورده رو سردرِ خونهاش ميزنه. يه كوزه بسيار بزرگ كه داده يه شير براش جاسازي كردن هم پر از آب ميكنه، پارچه تميزي رو ميبنده به دهني…
كول تا كول يَك اُشتري از آو رَد اَبوئِس، آمو روباه شَز واپُرسي كه آو تا كُواِ؟ اُشتر اُشگُت او تا كولِه، آمو روباه تا اِدِه اُشْشُنُفت شَه او زَت كه تا از آو رَد بِبو، او كه بُري اَند روباه شَز جا كَند و شَمرَئه خُه بو، روباه وَ…
بيبي و مراسم شَووه(۱) برات اِشو شَوو بَراتهكوزه شوو براته(۲) هر سال نزديكيهاي نيمه شعبان كه ميشه، بي بي سفارش ميكنه تا براي شب برات، چند تا «كوزه شوو براتي» براش بيارن. چند روزي اونا رو توي يك «باديه»(۳) بزرگ پر از آب قرار ميده تا خوب خيس بخورد. شب…
كلمات ستارهدار با معني است لاتين معني كَسات* مَسات Kasat masat كاسه شَل* و پَل Shal o pall كسي را مورد ضرب و شتم قرار دادن و او را به اصطلاح له و لَورده كردن ميوه* تيوَه Miva tiva ميوه شَمَد* مَمَد Shamad mamad چادر و سرانداز زنانه لُك* و…
دِل مَلوئه دَسّهدلم روي دستم گذاشتهامدر اضطراب و نگراني به سر ميبرم *** اَتِر تَوو كَتِهبه تكاپو افتاده استبه حالت عجز افتادن *** شَه رنج كَتهبه رنج افتاده استكسي كه لاغري مفرط پيدا ميكند. براي افرادي كه خودخوري ميكنند و وسواس و حساس هستند. *** شَز بَرا مَيااز او جانبداري…